کد مطلب:304394 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

حکمت آفرینش انسان
وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَریَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ. [پدیده ها را نیافرید جز آنكه...] بر پیروی از [فرمانهای] خود، هشیاری دهد، و قدرت [بیكران]خود را [در عرصه هستی]به نمایش گذارد و آفریدگانش را بنده وار بنوازد، و دعوت و فراخوان خود [به بندگی]را نیرومند و چیره گرداند.

فاطمه(س) به بیان این قانون عمومی پرداخته كه تمام پدیده های جهان در تلاش و حركتِ خود، رو به سوی كمالِ مطلق دارند و اقتضای حكمت الهی یا به تعبیر فیلسوفان مسلمان، «عنایت ربّابی»، این است كه در حركتِ هدفمند، آنها را یاری كند و به سرمنزلِ مقصود، كه كمالِ در خورِ هر پدیده ای است، برساند:

رَبُّنَا الَّذی اَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی. [1] پروردگار ما كسی است كه هر چیزی را خلقتی كه در خور اوست، داده؛ سپس آن را هدایت فرموده است.

اَلَّذی خَلَقَ فَسَوّی. وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی. [2] همانكه آفرید و هماهنگی بخشید، و آنكه اندازه گیری كرد و راه نمود.

همچنین به تبیین حكمتِ آفرینش انسان نیز اشاره فرموده؛ بلكه در نگرش فاطمه(س)، هدفداری جهان، اساس و مبنای هدفداری آفرینش انسان است؛ زیرا هر انسان یكتاپرستی می داند كه او و همه آنچه در این جهان است، آفریده های خدای متعال اند و همه در راهی یگانه برای وصول به مقصودی مشترك به پیش می روند: «اِنَّا للَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ». [3] .

و نیز می داند كه یكپارچگی و خویشاوندی و وحدت كه جلوه زیبای وحدت خداوند است، بین همه اجزای جهان با یكدیگر، و بین آنها با انسان، به گونه ای فرمان می راند؛ چرا كه همه، اجزای یك مجموعه اند و كلّ جهان، یك واحد است و دارای هدف واحد:

ما تَری فی خَلْقِ الرَّحْمانِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ. [4] در آفرینش آن خدای بخشایشگر، هیچ گونه اختلاف [و تفاوتی] نمی بینی. باز بنگر، آیا خلل [و نقصانی]می بینی؟

اگر یك ذرّه را بر گیری از جای

خلل یابد همه عالم سراپای

(شبستری)

فاطمه(س) هماهنگی و وحدت بین اجزای جهان و پهنه بیكران آن را میدانِ تعامل موجودات و عرصه فعل و انفعال قوانین بیشمار آفرینش می داند، به طوری كه كوچك ترین پدیده جهان از شعاع همه این قوانین، بیرون نیست و آهنگ موزون هستی از برخورد همین قوانین و سنّتها شكل گرفته و نظم دل انگیزی را در جهان پدید آورده است. عارفان می گویند كه جهان هستی، مجموعه ای از كثرتهای بیگانه از هم و غیر مرتبط به هم نیست؛ بلكه ارتباط و نسبت همه اشیا به همدیگر و جامعیّت آنها نیز مرتبط به هم است. به عبارت دیگر، چون هستی، حقیقت یگانه ای است و هر ذرّه از ذرّات وجودِ متجلّی است، به گونه ای كه همه را سرشار كرده است؛ بنابراین، تمام اجزای عالم با محكم ترین و مطمئن ترین روابط به یكدیگر پیوسته اند و حتّی اضدادی كه به اعتبار اصول منطقی، جدا از هم و در تضاد با یكدیگر به نظر می رسند، نه تنها با هم پیوستگی دارند؛ بلكه هر یك در دیگری مندرج است:

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ. [5] آیا ندیده ای كه خدا شب را در روز در می آورد و روز را [نیز] در شب در می آورد.

در این عالم، همه اشیا هر یك با دیگری و هر یك با همه، و در نهایت، همه با هم در ارتباطاند و هر موجودِ جزئی، مُظِهر و مَظهَر واقعی كلّ است و حقیقت هستی با همه شئون و صفات و اعتبارات خود، در حقیقتِ هر موجودی ساری است و بدین ترتیب، عرفاً هر یك از موجودات را جهان كوچكی می دانند كه با جهان بزرگ، قابل مقایسه است:


اگر یك قطره را دل بر شكافی

برون آید از آن صد بحر صافی


دل هر حبّه ای صد خرمن آمد

جهانی در دل یك ارزن آمد


(گلشن راز شبستری)

همچنین برای انسان مؤمن، روشن است كه خدای حكیم، بعضی از آنچه را كه در جهان است، برای بعضی دیگر، و همه آنها را برای انسان آفریده است. در حدیث قدسی آمده است:

یَابْنَ آدَمَ خَلَقْتُ الْاَشیاءَ لِاَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِاَجْلی. [6] ای پسر آدم! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.

و هر چه در عالم هستی است، فرمانبردار خدای تعالی است و بدین گونه، خود را در پرستشگاهی عظیم احساس می كند كه هر چه در آن است، به حالت سجود، در برابر عظمت و كبریایی خداوند قرار گرفته است:

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَالطَّیْرُ صافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ. [7] آیا ندانسته ای كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمین است، برای خدا تسبیح می گویند، و پرندگان [نیز]در حالی كه در آسمان پر گشوده اند [تسبیح او می گویند]؟

همه ستایش و نیایش خود را می دانند.

وَ اِنْ مِنْ شَی ءٍ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ. [8] و هیچ چیز نیست، مگر اینكه در حال ستایش، تسبیح او می گوید.

اگرچه در این بین انسان، به لحاظ داشتن آفرینشِ ویژه و استعداد فوق العاده، برخلاف دیگر پدیده های عالم - كه رام و دست بسته در گذرگاه های فطری و طبیعی خود در راه اند - از نیروی اختیار و انتخاب برخوردار است و برای وصول به هدف عالیِ خویش، باید با گزینش پیش برود:

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَن فِی السَّماواتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوابُّ وَكَثیرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ. [9] آیا ندانستی كه خداست كه هر كس در آسمانها و هر كس در زمین است، و خورشید و ماه و [تمام] ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم، برای او سجده می كنند؟ و بسیاری اند كه عذاب بر آنان واجب شده است.

آری! تمام پدیده های جهان، بی هیچ قید و شرطی، تسلیم پروردگار دانا و توانای خود هستند و همه آنها در برابر خدای بزرگ، سرِ تعظیم فرود آورده اند، جز آدمی كه با داشتن آزادی و قدرت گزینشی كه از رهگذر آفرینش به وی داده شده است، از این قانون عمومی و شامل، مستثناست. گروهی از انسانها با اراده و اختیار و در كمال آزادی، نیروی عقل خود را به كار انداخته اند و در آفرینش حكیمانه خداوند، اندیشیده، سرانجام با معرفت و خلوص، به فرمان او تن داده اند و گروهی دیگر، از آزادی و اختیار خود، استفاده درخور ننموده اند و بر اساس تقلیدهای جاهلانه، از راهِ توحید و اطاعت خداوند، سرپیچی كرده و به بیراهه رفته اند و این ویژگی، یعنی آزادیِ در انتخاب و عمل، از آنِ انسان است.


[1] سوره طه، آيه50.

[2] سوره اعلي، آيه 3 - 2.

[3] سوره بقره، آيه156.

[4] سوره ملك، آيه3.

[5] سوره لقمان، آيه29.

[6] شرح چهل حديث، ص232 (به نقل از: حق اليقين).

[7] سوره نور، آيه41.

[8] سوره اسراء، آيه44.

[9] سوره حج، آيه18.